جان و جانان- مرتضى نائينى (امام زمان از ديدگاه امام خميني)


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : جمعه 15 شهريور 1392
بازدید : 649
نویسنده : یه بنده خدا
 جان و جانان
مرتضى نائينى
(امام زمان از ديدگاه امام خميني)


با سلام و درود به پيش‏گاه مقدس مولود نيمه‏ي شعبان و آخرين ذخيره‏ي امامت، حضرت بقيّة اللَّه - ارواحنا فداه - و يگانه دادگستر ابدي و بزرگ پرچم‏دار رهايي انسان از قيود ظلم و ستم استكبار. سلام بر او و سلام بر منتظران واقعي او. سلام بر غيبت و ظهور او و سلام بر آنان كه ظهورش را با حقيقت درك مي‏كنند و از جام هدايت و معرفت او لبريز مي‏شوند.(2)

  1. بقيّة اللَّه؛ انسان كامل‏

 مي‏گويند: والعصر ان الانسان لفي خسر. عصر، انسان كامل است، امام زمان(ع) است؛ يعني عصاره‏ي همه‏ي موجودات. قسم به عصاره‏ي همه‏ي موجودات؛ يعني قسم به انسان كامل.(3)

 عصر، هم محتمل است كه در اين زمان حضرت مهدي(ع) باشد يا انسان كامل باشد كه مصداق بزرگش رسول اكرم‏صلي الله عليه وآله وسلم و ائمه هدي‏عليهم السلام و در عصر ما حضرت مهدي(ع) است. قسم به عصاره‏ي موجودات عصر، فشرده‏ي موجودات، آن‏كه فشرده‏ي همه‏ي عوالم است. يك نسخه است، نسخه‏ي تمام عالم. همه‏ي عالم در اين موجود، در اين انسان كامل عصاره شده است و خدا به اين عصاره قسم مي‏خورد.(4)

 حضرت مهدي(ع)، ابعاد مختلفه دارد كه آن‏چه كه براي بشر واقع شده است، بعض ابعاد اوست.(5)

 پيغمبر مي‏خواست همه‏ي مردم را علي بن ابي طالب(ع) كند، ولي نمي‏شد و اگر بعثت، هيچ ثمره‏اي نداشت الاّ وجود علي بن ابي‏طالب(ع) و وجود امام زمان(ع)، اين هم توفيق بسيار بزرگي بود. اگر خداي تبارك و تعالي، پيغمبر را مبعوث مي‏كرد براي ساختن يك چنين انسان‏هاي كامل، سزاوار بود. لكن آن ها مي‏خواستند كه همه، آن طوري بشوند، آن توفيق حاصل نشد.(6)

 ماه شعبان، شب نيمه‏ي شعبان دارد كه تالي ليلة القدر است. ماه رمضان، مبارك است، براي اين كه ليلة القدر دارد. و ماه شعبان، مبارك است براي اين كه نيمه‏ي شعبان دارد. ماه رمضان مبارك است، براي اين كه نزول وحي در او شده است يا به عبارت ديگر؛ معنويت رسول خدا،صلي الله عليه وآله وحي را نازل كرده است. و ماه شعبان معظم است براي اين كه ماه ادامه‏ي همان معنويات ماه رمضان است. اين ماه مبارك رمضان، جلوه‏ي ليلة القدر است كه تمام حقايق و معاني در او جمع است. و ماه شعبان، ماه امامان است كه ادامه‏ي همان است. در ماه مبارك رمضان، مقام رسول اكرم‏صلي الله عليه وآله وسلم به ولايت كلي الهي، بالاصالة تمام بركات را در اين جهان بسط داده است و ماه شعبان، كه ماه امامان است، به بركت ولايت مطلقه، به تبع رسول اللَّه‏صلي الله عليه وآله وسلم همان معاني را ادامه مي‏دهد...

 همان طوري كه رسول اكرم‏صلي الله عليه وآله وسلم به حسب واقع، حاكم بر جميع موجودات است، حضرت مهدي(ع) نيز، همان طور حاكم بر جميع موجودات است. آن، خاتم رسل است و اين، خاتم ولايت. آن، خاتم ولايت كلي بالاصالة است و اين، خاتم ولايت كلي به تبعيت است.(7)

 ماه مبارك رمضان كه ماهي مبارك است، ممكن است براي اين باشد كه ماهي است كه وليّ اعظم، يعني رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم واصل شده و بعد از وصول، ملايكه را و قرآن را نازل كرده است. به قدرت او، ملايكه نازل مي‏شوند. به قدرت وليّ اعظم است كه قرآن نازل مي‏شود و ملايك نازل مي‏شوند. وليّ اعظم، به حقيقت قرآن مي‏رسد در ماه مبارك و شب قدر و پس از رسيدن، متنزّل مي‏كند به وسيله‏ي ملايكه - كه همه تابع او هستند - قرآن شريف را، تا به حدي كه براي مردم بگويد. قرآن در حد ما نيست، در حد بشر نيست. قرآن، سرّي است بين حق و وليّ اللَّه اعظم كه رسول خداست، به تبع او نازل مي‏شود تا مي‏رسد به اين جايي كه به صورت حروف و كتاب در مي‏آيد كه ما هم از آن استفاده‏ي ناقص مي‏كنيم. و اگر سرّ ((ليلة القدر)) و سرّ ((نزول ملايكه)) در شب‏هاي قدر - كه الآن هم براي وليّ اللَّه اعظم حضرت صاحب(ع) اين معنا امتداد دارد -  سرّ اين ها را ما بدانيم، همه‏ي مشكلات ما آسان مي‏شود.(8)

 ...ذوات مطهره‏ي معصومين از رسول خداصلي الله عليه وآله تا حجت عصر (عجل‏اللَّه فرجه) كه مفاتيح وجود و مخازن كبريا و معادن حكمت و وحي و اصول معارف و عوارف و صاحبان مقام جمع و تفصيل‏اند.(9)

 من خيلي ناراحت مي‏شوم از اين كه مثلاً امام عصر(ع) را مي‏گويند: سلطان السلاطين، خليفة اللَّه است.(10)

 مقام مقدس وليّ اللَّه اعظم و بقية اللَّه في ارضه ارواحنا لِمَقدَمِهِ الفداء كه واسطه‏ي فيض و عنايات حق تعالي است.(11)

 از پيغمبر گرفته تا امام عصرعليهم السلام همه از گناه مي‏ترسيدند. گناه آن‏ها غير ايني است كه من و شما داريم. آن ها يك عظمتي را ادراك مي‏كردند كه توجه به كثرت، از گناهان كبيره است پيش آن‏ها.(12)

 

 2. عرضه‏ي اعمال بر امام زمان(عج)

 تمام ذرات كارهاي ما تحت نظر خداي تبارك و تعالي است و نامه‏ي اعمال ما به حسب روايات به امام وقت عرضه مي‏شود. امام زمان(ع) مراقب ما هستند.(13)

 توجه داشته باشيد كه در كارهاي‏تان جوري نباشد كه وقتي بر امام زمان(ع) عرضه شد، خداي نخواسته، آزرده بشوند و پيش ملايكة اللَّه يك قدري سرافكنده بشوند كه، اين‏ها شيعه‏هاي من هستند. اين‏ها دوستان من هستند و برخلاف مقاصد خدا عمل كردند. رييس يك قوم اگر قومش خلاف بكند، آن رييس منفعل مي‏شود.(14)

 طوري باشد كه نامه‏ها وقتي عرضه مي‏شود، ايشان را متأثر نكند.(15)

 خلاف ما براي امام زمان(ع) سرشكستگي دارد. دفاتر را وقتي بردند خدمت ايشان و ايشان ديد شيعه‏هاي او (خوب، ما شيعه‏ي او هستيم)، شيعه‏ي او دارد اين كار را مي‏كند، امام زمان(ع) سرشكسته مي‏شود. بيدار بشويد كه مسأله خطرناك است و خطر هم خطر شخص نيست، خطر ملت نيست، خطر اسلام است.(16)

 قبل از اين‏كه اين نامه‏ي اعمال ما به پيشگاه خدا و قبل از آن به پيشگاه امام زمان(ع) برسد، خودمان بايد نظر كنيم به اين نامه‏ي اعمال‏مان.(17)

 وقتي نامه‏هاي ما را بردند پيش امام زمان(ع) (در روايات است كه هر هفته مي‏برند، هفته‏اي دو دفعه). وقتي كه مي‏برند، اعمال ما جوري باشد كه نمايش از اين بدهد كه ما تابعيم. ما آن طور نيست كه خودسر بخواهيم يك كاري را انجام بدهيم.(18)

 اگر يك وقت، نامه‏ي عمل يك روحاني را بردند و به امام زمان(ع) دادند و آن ملايكة اللّهي كه بردند و نامه را دادند، بگويند: اين هم روحاني شما، اين ها پاسداران اسلام شماهستند؟ و امام زمان(ع) خجالت بكشد، نعوذ باللَّه. او علاقه دارد به شما. شما ببينيد اگر اين آقا، خودشان خيلي منزه است، از پسرشان يك چيزي صادر بشود، خودشان سرافكنده مي‏شوند. اگر از خادم‏شان يك چيزي صادر بشود، خودشان سرافكنده مي‏شوند. ما همه خادم هستيم. از ما توقع هست. از شما توقع هست.(19)

 من خوف دارم كه كاري بكنيم كه امام زمان(ع) پيش خدا شرمنده بشود. اين‏ها شيعه‏ي تو هستند اين كار را مي‏كنند! نكند يك وقت خداي نخواسته، يك كاري از ماها صادر بشود كه وقتي نوشته برود، نوشته‏هاي ملايكةاللهي كه مراقب ما هستند، رقيب هستند، هر انساني، رقيب دارد و مراقبت مي‏شود. ذره‏هايي كه بر قلب‏هاي شما مي‏گذرد، رقيب دارد. چشم ما رقيب دارد. گوش ما رقيب دارد. زبان ما رقيب دارد. قلب ما رقيب دارد. كساني كه مراقبت مي‏كنند اين ها را، نكند كه خداي نخواسته از من و شما و ساير دوستان امام زمان(ع) يك وقت، چيزي صادر بشود كه موجب افسردگي امام زمان(ع) باشد. مراقبت كنيد از خودتان، پاسداري كنيد از خودتان.(20)

 

 3. كسب رضايت حضرت بقية اللَّه (عج)

 رهبر همه‏ي شما و همه‏ي ما، وجود مبارك بقية اللَّه(ع) است و بايد ماها و شماها طوري رفتار كنيم كه رضايت آن بزرگوار را كه رضايت خداست، به دست بياوريم.(21)

 من اميدوارم كه همه‏ي خواهرها و برادرها و همه‏ي قشرهاي اين ملت و همه‏ي ما، از خدمت‏گزاران به اسلام و وليّ عصر(ع) باشيم. ما در يك مملكتي هستيم كه مملكت وليّ عصر(ع) است و وظيفه‏ي آن‏هايي كه در مملكت وليّ عصر(ع) زندگي مي‏كنند، يك وظيفه‏ي سنگين است. نمي‏توانيم ما لفظاً بگوييم ما در زير پرچم وليّ عصر(ع) هستيم و عملاً توي آن مسير نباشيم، چنان چه نمي‏توانيم بگوييم كه ما، جمهوري اسلامي داريم و عملاً آن طور نباشيم، اسلامي نباشيم.(22)

 

 4. انتظار يعني مقابله با ظلم‏

 در بعضي روايات كه من حالا نمي‏دانم صحت و سقمش را، هست كه يكي از چيزهاي مستحب اين است كه مؤمنين در حال انتظار، اسلحه هم داشته باشند. اسلحه‏ي مهيّا، نه اين كه اسلحه را بگذارند كنار و بنشينند منتظر. اسلحه داشته باشند براي اين كه با ظلم مقابله كنند، با جور مقابله كنند. تكليف است. نهي از منكر است. به همه‏ي ما تكليف است كه بايد مقابله كنيم با اين دستگاه‏هاي ظالم، خصوصاً دستگاه‏هايي كه با اساس مخالفند.(23)

 ما منتظران مقدم مباركش، مكلف هستيم تا با تمام توان كوشش كنيم تا قانون عدل الهي را در اين كشور وليّ عصر(ع) حاكم كنيم و از تفرقه و نفاق و دغل‏بازي بپرهيزيم و رضاي خداوند متعال را در نظر بگيريم.(24)

 اميدوارم كه ما همه جزء هيأت قائميه باشيم و همه به آن وظايفي كه اسلام، قرآن، تحت لواي حضرت صاحب(ع) براي ما تعيين فرموده‏اند، عمل كنيم و صورت‏ها را محتواي واقعي به آن بدهيم و الفاظ را معاني حقيقي.

 شايد اين وصفي كه براي حضرت صاحب(ع) ذكر شده است، دنبال همين آيه شريفه كه مي‏فرمايد: قل ا ِنّما ا َعِظُكُم بِواحِدة أن تَقوموا لِلّه مثني‏ و فرادي‏، دنبال همين معنا باشد كه همه بايد قيام بكنيم. قيام واحد كه بالاترين قيام، همان قيام آن شخص واحد است. و همه‏ي قيام‏ها بايد دنبال آن قيام باشد و قيام للّه باشد. خداي تبارك و تعالي مي‏فرمايد كه: قل انّما اعظكم بواحدة. به امت بگو كه فقط من يك موعظه دارم به شما و آن موعظه اين است كه، قيام كنيد و قيام لِلّه باشد. قيام لِلّه كنيد. البته آن حضرت قيام لِلّه مي‏فرمايند و آن لِلّهي كه و آن خلوصي كه براي ايشان هست، براي ديگران نيست. لكن شيعه‏هاي بزرگوار آن حضرت هم بايد پيروي از او بكنند در اين‏كه قيام كنند لِلّه، براي خدا.(25)

 اميد آن است كه مسلمانان و مستضعفان جهان به پاخيزند و داد خود را از مستكبران بگيرند و مقدّمات فرج آل محمد صلّي اللَّه عليه و آله را فراهم نمايند.(26)

 ان شاءاللَّه، اسلام را به آن طور كه هست، در اين مملكت پياده كنيم و مسلمين جهان نيز اسلام را در ممالك خودشان پياده كنند و دنيا، دنياي اسلام باشد و زور و ظلم و جور از دنيا بر طرف بشود و مقدّمه باشد براي ظهور وليّ عصر ارواحنا له الفداء.(27)

 اين چيزي كه ما در اين وقت، در اين عصر وظيفه داريم، اين مهم است. همه انتظار داريم وجود مبارك ايشان را، لكن با انتظار تنها نمي‏شود. بلكه با وضعي كه بسياري دارند، انتظار نيست.(28)

 فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم. كار را هم‏چو بكنيم كه مهيّا بشود عالم، براي آمدن حضرت(ع).(29)

 

 5. برداشت‏هاي انحرافي از انتظار

 بعضي‏ها انتظار فرج را به اين مي‏دانند كه در مسجد، در حسينيه، در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان (ع) را از خدا بخواهند. اين‏ها مردم صالحي هستند كه يك همچو اعتقادي دارند، بلكه بعضي از آن‏ها را كه من سابقاً مي‏شناختم، بسيار مرد صالحي بود. يك اسبي هم خريده بود. يك شمشيري هم داشت و منتظر حضرت صاحب(ع) بود. اين‏ها به تكاليف شرعي خودشان هم عمل مي‏كردند و نهي از منكر هم مي‏كردند و امر به معروف هم مي‏كردند، لكن همين. ديگر غير از اين كاري ازشان نمي‏آمد و به فكر اين هم، كه يك كاري بكنند، نبودند.

 يك دسته‏ي ديگري بودند كه انتظار فرج را مي‏گفتند: اين است كه، ما كار نداشته باشيم به اين كه در جهان چه مي‏گذرد، بر ملت‏ها چه مي‏گذرد، بر ملت ما چه مي‏گذرد. به اين چيزها، ما كار نداشته باشيم. ما تكليف‏هاي خودمان را عمل مي‏كنيم. براي جلوگيري از اين امور هم خود حضرت بيايند ان شاء اللَّه درست مي‏كنند. ديگر ما تكليفي نداريم. تكليف ما همين است كه دعا كنيم ايشان بيايند و كاري به كار آن چه در دنيا مي‏گذرد يا در مملكت خودمان نداشته باشيم. اين‏ها هم يك دسته‏اي، مردمي بودند كه صالح بودند.

 يك دسته‏اي مي‏گفتند: كه خوب! بايد عالم پر معصيت بشود تا حضرت بيايد. ما بايد نهي از منكر نكنيم، امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كاري مي‏خواهند بكنند، گناه‏ها زياد بشود كه فرج نزديك بشود.

 يك دسته‏اي از اين بالاتر بودند. مي‏گفتند: بايد دامن زد به گناه‏ها. دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت(ع) تشريف بياورند. اين هم يك دسته‏اي بودند كه البته در بين اين دسته، منحرف‏هايي هم بودند. اشخاص ساده‏لوح هم بودند. منحرف‏هايي هم بودند كه براي مقاصدي، به اين امر دامن مي‏زدند.

 يك دسته‏ي ديگري بودند كه مي‏گفتند: هر حكومتي اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حكومت باطل است و برخلاف اسلام است. آن‏ها مغرور بودند. آن‏هايي كه بازيگر نبودند مغرور بودند به بعض رواياتي كه وارد شده است بر اين امر كه هر عَلَمي بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن عَلَم، عَلَم باطل است. آن ها خيال كرده بودند كه نه، هر حكومتي باشد. در صورتي كه آن روايات كه هر كس عَلَم بلند كند عَلَم مهدي، به عنوان مهدويّت بلند كند. حالا ما فرض مي‏كنيم كه يك هم‏چو رواياتي باشد، آيا معنايش اين نيست كه ما تكليف‏مان ديگر ساقط است. يعني خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن؟ اين معنا كه ما ديگر معصيت بكنيم تا حضرت صاحب بيايد. حضرت صاحب كه تشريف مي‏آورند، براي چي مي‏آيند؟

 براي اين‏كه گسترش بدهند عدالت را. براي اين‏كه حكومت را تقويت كنند. براي اين‏كه فساد را از بين ببرند. ما برخلاف آيات شريفه‏ي قرآن، دست از نهي از منكر برداريم، دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را براي اين كه حضرت بيايند. حضرت بيايند چه مي‏كنند؟

 حضرت مي‏آيند مي‏خواهند همين كارها را بكنند. الآن ديگر ما هيچ تكليفي نداريم؟ ديگر بشر تكليفي ندارد، بلكه تكليفش اين است كه دعوت كند مردم را به فساد! به حسب رأي اين جمعيت كه بعضي‏شان بازيگرند و بعضي‏شان نادان، اين است كه ما بايد بنشينيم دعا كنيم به صدام! هر كسي نفرين به صدام كند، خلاف امر كرده است، براي اين‏كه حضرت دير مي‏آيند! و هركسي دعا كند به صدام، براي اين‏كه، اين فساد زياد مي‏كند. ما بايد دعاگوي آمريكا باشيم و دعاگوي شوروي باشيم و دعاگوي اذناب شان، از قبيل صدام باشيم و امثال اين‏ها، تا اين كه اين‏ها عالم را پر كنند از جور و ظلم و حضرت تشريف بياورند! بعد حضرت تشريف بياورند، چه كنند؟

 حضرت بيايند كه ظلم و جور را بردارند. همان كاري كه ما مي‏كنيم و ما دعا مي‏كنيم كه ظلم و جور باشد، حضرت مي‏خواهند همين را بَرَش دارند. ما اگر دست‏مان مي‏رسيد، قدرت داشتيم بايد برويم تمام ظلم و جورها را از عالم برداريم. تكليف شرعي ماست. منتها ما نمي‏توانيم. ايني كه هست، اين است كه حضرت عالم را پر مي‏كنند از عدالت. نه شما دست برداريد از اين تكليف‏تان، نه اين كه شما ديگر تكليف نداريد.(30)

 ((اگر خود حضرت صاحب(ع) مقتضي بدانند، خوب، خودشان تشريف بياورند))! يكي از علما اين جوري مي‏گفت (خدا رحمتش كند) كه: ((من كه دلم بيشتر از حضرت صاحب(ع) براي اسلام نسوخته است. خوب ايشان هم كه مي‏بينند اين را، خود ايشان بيايند، چرا من بكنم؟)).

 اين منطق اشخاصي است كه مي‏خواهند از زير بار دَر بروند. اسلام، اين‏ها را نمي‏پذيرد. اسلام، اين‏ها را به هيچ چيز نمي‏شمرد. اين‏ها مي‏خواهند از زير بار دَر بروند. يك چيزي درست مي‏كنند. دو تا روايت از اين طرف، از آن طرف مي‏گردند، پيدا مي‏كنند كه خير، ((با سلاطين مثلاً بسازيد، دعا كنيد به سلاطين)). اين، خلاف قرآن است. اين‏ها نخوانده‏اند قرآن را. اگر صد تا هم چو روايت‏هايي بيايد، ضرب به جدار مي‏شود. خلاف قرآن است، خلاف سيره‏ي انبياست يا اين‏كه روايتي نيست. شما وقتي ملاحظه مي‏كنيد آن همه رواياتي كه اگر كسي ميل به اين بكند. كه رواياتي است كه: اگر مايل باشي كه زنده باشد اين سلطان، تو هم با او هستي. مسلمان مگر مي‏شود مايل باشد به اين‏كه يكي زنده باشد و ظلم بكند، آدم بكشد؟ رابطه داشته باشد با يك كسي كه آدم مي‏كشد؟ عالِم مي‏كشد؟ علما را مي‏كشد؟(31)

 اين‏هايي كه مي‏گويند كه هر عَلَمي بلند بشود / و هر حكومتي / خيال كردند كه هر حكومتي باشد، اين برخلاف انتظار فرج است. اين‏ها نمي‏فهمند چي دارند مي‏گويند. اين‏ها تزريق كردند بهشان كه اين حرف‏ها را بزنند. نمي‏دانند دارند چي چي مي‏گويند. حكومت نبودن؛ يعني اين كه همه‏ي مردم به جان هم بريزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند. برخلاف نص آيات الهي رفتار بكنند. ما اگر فرض مي‏كرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند، همه را به ديوار مي‏زديم، براي اين كه خلاف آيات قرآن است.(32)

 ارزش دارد كه انسان در مقابل ظلم بايستد. در مقابل ظالم بايستد و مشتش را گره كند و توي دهنش بزند و نگذارد كه اين‏قدر ظلم زياد بشود، اين ارزش دارد. ما تكليف داريم آقا! اين‏طور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان(ع) هستيم، پس ديگر بنشينيم در خانه‏هامان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم عجّل علي فرجه. عجّل با كار شما بايد تعجيل بشود. شما بايد زمينه را فراهم كنيد براي آمدن او و فراهم كردن اين است كه، مسلمين را با هم مجتمع كنيد. همه با هم بشويد، ان‏شاءاللَّه ظهور مي‏كند ايشان.(33)

 

 6. لزوم حكومت اسلامي در دوران غيبت كبري‏

 اكنون كه دوران غيبت امام(ع) پيش آمده و بناست احكام حكومتي اسلام باقي بماند و استمرار پيدا كند و هرج و مرج روا نيست، تشكيل حكومت لازم مي‏آيد. عقل هم به ما حكم مي‏كند كه تشكيلات لازم است تا اگر به ما هجوم آوردند، بتوانيم جلوگيري كنيم. اگر به نواميس مسلمين تهاجم كردند، دفاع كنيم.(34)

 از غيبت صغري‏ تا كنون كه هزار و چند صد سال مي‏گذرد و ممكن است صد هزار سال ديگر بگذرد، و مصلحت اقتضا نكند كه حضرت تشريف بياورند، در طول اين مدت مديد، احكام اسلام بايد زمين بماند و اجرا نشود؟ و هر كه هر كاري خواست بكند؟ هرج و مرج است؟!

 قوانيني كه پيغمبر اسلام‏صلي الله عليه وآله در راه بيان و تبليغ و نشر و اجراي آن، بيست و سه سال زحمت طاقت فرسا كشيد، فقط براي مدت محدودي بود؟ آيا خدا، اجراي احكامش را محدود كرد به دويست سال؟ و پس از غيبت صغري‏، اسلام ديگر همه چيزش را رها كرده است؟

 اعتقاد به چنين مطالبي يا اظهار آنها بدتراز اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است. هيچ كس نمي‏تواند بگويد ديگر لازم نيست از حدود و ثغور و تماميت ارضي وطن اسلامي دفاع كنيم يا امروز ماليات و جزيه و خراج و خمس و زكات نبايد گرفته شود، قانون كيفري اسلام و ديات و قصاص بايد تعطيل شود.(35)

 اكنون كه شخص معيني از طرف خداي تبارك و تعالي براي احراز امر حكومت در دوره‏ي غيبت تعيين نشده است، تكليف چيست؟ آيا بايد اسلام را رها كنيد؟ ديگر اسلام نمي‏خواهيم؟ اسلام فقط براي دويست سال بود؟ يا اين كه اسلام، تكليف را معين كرده است، ولي تكليف حكومتي نداريم؟

 معناي نداشتن حكومت اين است كه تمام حدود و ثغور مسلمين از دست برود و ما با بي‏حالي، دست روي دست بگذاريم كه هر كاري مي‏خواهند بكنند؟ و ما اگر كارهاي آن‏ها را امضاء نكنيم، رد نمي‏كنيم. آيا بايد اينطور باشد؟ يا اين كه حكومت لازم است و اگر خدا، شخص معيني را براي حكومت در دوره‏ي غيبت تعيين نكرده است، لكن آن خاصيت حكومتي را كه از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب(ع) موجود بود، براي بعد از غيبت هم قرار داده است.(36)

 نگوييد بگذار تا امام زمان(ع) بيايد. شما نماز را هيچ وقت مي‏گذاريد تا وقتي كه امام زمان(ع) آمد، بخوانيد؟ حفظ اسلام واجب‏تر از نماز است. منطق حاكم خمين را نداشته باشيد كه مي‏گفت: ((بايد معاصي را رواج داد تا امام زمان(ع) بيايد. اگر معصيت رواج پيدا نكند، حضرت ظهور نمي‏كند!)) اين‏جا ننشينيد فقط مباحثه كنيد، بلكه در ساير احكام اسلام مطالعه كنيد. حقايق را نشر دهيد، جزوه بنويسيد و منتشر كنيد. البته، مؤثر خواهد بود. من تجربه كرده‏ام كه تأثير دارد.(37)

 از همه شكننده‏تر، شعار گمراه‏كننده‏ي ((حكومت قبل از ظهور امام زمان(ع) باطل است)) و هزاران ((اِن قلت)) ديگر، مشكلات بزرگ و جان‏فرسايي بود كه نمي‏شد با نصيحت و مبارزه‏ي منفي و تبليغات، جلوي آن‏ها را گرفت. تنها راه حل، مبارزه و ايثار و خون بود كه خداوند، وسيله‏اش را آماده نمود. علما و روحانيت متعهد، سينه را براي مقابله با هر تير زهرآگيني كه به طرف اسلام شليك مي‏شد، آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند.(38)

 اين نويسنده‏ي جاهل باز در كتابچه‏ي پوسيده، حرف‏هايي نسنجيده به دين و دين‏داران نسبت مي‏دهد و از آن، نتيجه‏هاي شگفت‏آور مي‏گيرد. مي‏گويد: (دين امروز ما مي‏گويد: هر دولتي كه پيش از قيام قائم برپا شود، باطل است - كل رايةٍ تُرفع قبل قيام القائم، فصاحبها طاغوت يعبد من دون اللَّه - . مي‏گويد: كار سلطان و همراهي با آن عديل كفر است - سألته عن عمل السلطان؟ فقال: الدخول في اعمالهم و العون لهم و السعي في حوائجهم عديل الكفر - . مي‏گويد: قتال به همراهي غير امام مانند خوردن گوشت خوك و خون است). بلكه در حديث صحيح، آماده بودن براي جنگ با دشمن را هم نهي كرده.

 اين نويسنده، مطالب را درهم و برهم كرده و روي هم ريخته، بي‏خردانه به اعتراض برخاسته. اين احاديث هيچ مربوط به تشكيل حكومت خدايي عادلانه كه هر خردمند لازم مي‏داند، نيست. بلكه در روايت اول، دو احتمال است. يكي آن‏كه راجع به خبرهاي ظهور وليّ عصر(ع) باشد و مربوط به علامات ظهور باشد و بخواهد بگويد عَلَم‏هايي كه به عنوان امامت قبل از قيام قائم برپا مي‏شود، باطل است. چنانچه در ضمن همين روايت، علامت‏هاي ظهور هم ذكر شده است. و احتمال ديگر آن كه از قبيل پيش گويي باشد از اين حكومت‏هايي كه در جهان تشكيل مي‏شود تا زمان ظهور كه هيچ‏كدام به وظيفه‏ي خود عمل نمي‏كنند و همين‏طور هم تاكنون بوده. شما چه حكومتي در جهان بعد از حكومت علي بن ابي‏طالب(ع) سراغ داريد كه حكومت عادلانه باشد و سلطانش، طاغي و برخلاف حق نباشد؟

 اكنون اگر كسي تكذيب كند از وضع يك حكومتي كه اين حكومت‏ها جائرانه است و كسي هم تا زمان دولت حق نمي‏تواند آن‏ها را اصلاح كند، چه ربط دارد به اين كه حكومت عادلانه نبايد تشكيل داد؟ بلكه اگر كسي جزيي اطلاع از اخبار ما داشته باشد، مي‏بيند كه هميشه امامان شيعه با آن كه حكومت‏هاي زمان خود را حكومت ظالمانه مي‏دانستند و با آن‏ها آن طورها كه مي‏دانيد سلوك مي‏كردند، در راهنمايي براي حفظ كشور اسلامي و در كمك‏هاي فكري و عملي، كوتاهي نمي‏كردند و در جنگ‏هاي اسلامي در زمان خليفه‏ي جور باز شيعيان علي(ع) پيش‏قدم بودند. جنگ‏هاي مهم و فتح‏هاي شاياني كه نصيب لشكر اسلام شده، مطلعين مي‏گويند و تاريخ نشان مي‏دهد كه، يا به دست شيعيان علي(ع) يا به كمك‏هاي شايان تقدير آن‏ها بوده، شما همه مي‏دانيد كه سلطنت بني اميه در اسلام، بدترين و ظلمانه‏ترين سلطنت‏ها بوده و دشمني و رفتارشان را با آل پيغمبرصلي الله عليه وآله وسلم و فرزندان علي بن ابي‏طالب‏عليهم السلام همه مي‏دانيد. و در ميان همه‏ي بني هاشم، بدسلوكي و ظلم‏شان نسبت به علي بن الحسين زين العابدين(ع) بيشتر و بالاتر بود. به همين سلطنت وحشيانه‏ي جائرانه ببينيد علي بن الحسين(ع) چه قدر اظهار علاقه مي‏كند....

 اما روايت دوم كه مي‏گفت: داخل شدن در عمل سلطان و معاونت كردن از او و رفع حاجت او را كردن، هم‏دوش كفر است. اين ماجراجوي بي‏خرد چنان‏چه تاكنون ديديد و عادت دارد، در نقل روايات خيانت مي‏كند وگرنه مطلب، روشن‏تر از آن است كه در آن، خود را نيازمند به جواب بدانيم. اين روايت و امثال آن كه روايات بسياري است، جلوگيري از داخل شدن در تشكيلات دولت است براي اعانت به ظالم و كمك كاري كردن بر ستم‏كاري‏ها. اين در تمام قوانين عالم ممنوع است.... ما مي‏گوييم در همان تشكيلات خانمان‏سوز ديكتاتوري هم اگر كسي وارد شود براي جلوگيري از فسادها و براي اصلاح حال كشور و توده، خوب است. بلكه گاهي هم واجب مي‏شود. خوب است آقايان رجوع كنند به كتب فقها در باب ولايت از قِبَل ظالم، ببينند آن‏ها چه مي‏گويند....

 اين بي‏خردان ماجراجو فقط براي آن كه دولت و ملت را با دين‏داري و دين‏داران و خصوصاً با ملاّها بدبين كنند، در ميان كتاب‏ها مي‏گردند، يك حديث پيدا مي‏كنند. بي‏آن كه بگويند اين حديث در چه موضوعي وارد شده است، به چشم آن‏ها مي‏كشند. غافل از آن كه خوانندگان اين اوراق، بسياري‏شان دست كم با تاريخ اسلام سر و كار دارند. آن‏ها مي‏دانند از اصحاب خاص ائمه و دوستان خصوصي اين خاندان، در شغل دولتي داخل بودند و ائمه‏ي دين آن‏ها را تأييد و تمجيد مي‏كردند؛ مثل: علي بن يقطين و محمد بن اسماعيل بن بزيع و عبداللَّه نجاشي؛ والي اهواز و ديگران و همين‏طور از بزرگان علماي ما در دربار سلاطين وارد بودند، چنان‏چه پيش از اين، اسم آن‏ها را برديم.

 و اما روايت سوم كه مي‏گويد: قتال به همراهي غير امام، مانند خوردن گوشت خوك و خون است. اين جاهل بي‏خرد، نسنجيده و كتاب‏هاي فقها را نديده، اين بيهوده را مي‏گويد. در اسلام، دوگونه جنگ است كه يكي را جهاد مي‏گويند و آن كشورگيري است با شرطهايي كه براي آن شده است و ديگري، جنگ براي استقلال كشور و دفع اجانب از آن است.

 جهاد كه عبارت از كشورگيري و فتح ممالك است، پس از آن است كه، دولت اسلامي با وجود امام يا به امر امام تشكيل مي‏شود و در اين صورت، اسلام بر تمام مردان كه به حدّ بلوغ رسيده باشند و افتاده و عاجز نباشند و مملوك كه از افراد اجانب است، نباشند، واجب كرده است كه براي كشورگيري حاضر شوند و قانون اسلام را در سرتاسر ممالك جهان منتشر كنند و بايد همه‏ي جهانيان بدانند كه كشورگيري اسلام با كشورگيري فرمان‏فرمايان جهان، فرق‏ها دارد....

 و چون معلوم شد كه جهاد اسلامي، كشورگيري مانند ساير كشورگيري‏ها نيست. البته بايد تشكيل حكومت اسلامي در تحت نظر امام عادل يا به امر او بشود تا به اين امر اقدام شود وگرنه، چون كشورگيري ديگر جهانيان شود كه آن از حكم خرد، بيرون و از بيدادگري‏ها و ستم‏كاري‏ها به شمار مي‏رود و اسلام و تمدن و عدالت اسلامي از آن دور و بري است.

 و اما قسم دوم از جنگ اسلامي كه به نام دفاع اسم برده شده و آن، جنگيدن براي حفظ استقلال كشور و دفاع از اجانب است، به هيچ وجه مشروط به وجود امام يا نايب امام نيست و كسي از مجتهدين نگفته كه دفاع را بايد با امام يا جانشين آن كرد، بلكه بر تمام افراد توده واجب است به حكم اسلام، از كشور اسلامي محافظت كنند و استقلال آن را پابرجا نمايند.(39)

 

 7. انقلاب اسلامي، مقدمه‏ي نهضت جهاني حضرت وليّ عصر (عج)

 انقلاب مردم ايران، نقطه‏ي شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم‏داري حضرت حجّت - ارواحنا فداه - است كه خداوند بر همه‏ي مسلمانان و جهانيان منّت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.(40)

 ما امروز دورنماي صدور انقلاب اسلامي را در جهان مستضعفان و مظلومان بيش از پيش مي‏بينيم و جنبشي كه از طرف مستضعفان و مظلومان جهان عليه مستكبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، اميد بخش آتيه‏ي روشن است و وعده‏ي خداوند تعالي را نزديك و نزديك‏تر مي‏نمايد. گويي جهان مهيّا مي‏شود براي طلوع آفتاب ولايت از افق مكّه معظّمه، و كعبه‏ي آمال محرومان و حكومت مستضعفان.(41)

 اين كشوري كه كشور ائمه‏ي هدي‏ و كشور صاحب الزمان(ع) است، بايد كشوري باشد كه تا ظهور موعود ايشان به استقلال خودش ادامه بدهد ،قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد كه عالم را ان‏شاءاللَّه به عدل و داد بكشد و از اين جورهايي كه بر مستضعفان مي‏گذرد،جلوگيري كند.(42)

 من اميدوارم كه ما به مطلوب حقيقي برسيم، و متصل بشود اين نهضت به نهضت بزرگ اسلامي و آن نهضت وليّ عصر(ع) است.(43)

 ما با خواست خدا، دست تجاوز و ستم همه‏ي ستم‏گران را در كشورهاي اسلامي مي‏شكنيم و با صدور انقلاب‏مان كه در حقيقت، صدور انقلاب راستين و بيان احكام محمدي‏صلي الله عليه وآله است، به سيطره و سلطه و ظلم جهان‏خواران خاتمه مي‏دهيم و به ياري خدا، راه را براي ظهور منجي، مصلح كل و امامت مطلق حق، امام زمان - ارواحنا فداه - هموار مي‏كنيم.(44)

 اگر اين جمهوري اسلامي از بين برود، اسلام آن‏چنان منزوي خواهد شد كه تا آخرِ ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند كند.(45)

*****مهدویت***** , مقالات , ,
:: برچسب‌ها: مهدویت , انتظار ,

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:


In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful Say: He, Allah, is One Allah is He on Whom all depend He begets not, nor is He begotten And none is like Him

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 302
بازدید دیروز : 136
بازدید هفته : 450
بازدید ماه : 4269
بازدید کل : 654725
تعداد مطالب : 477
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

:: [<-PostId->] - [<-PostDate->] - <-PostTitle->

------------------------------------------------------ اوقات شرعی -------------------------------------------

------------------------------------ تاریخ روز ------------------------------------------------------ //Ashoora.ir|Hadith Beginsحدیث موضوعی ------------------------------------------------ مهدویت امام زمان (عج) -------------------------------------------------------------- سوره قرآن -------------------------------------- وصیت شهدا ------------------------------------------ آیه قرآن -------------------------------------- ---------------------------------------- پخش زنده حرم ---------------------------------------- جنگ دفاع مقدس ---------------------------------------------- ذکر روزهای هفته -------------------------------------
Up Page
”YSTC.ir” ------------------------------- ========================

RSS

Powered By
loxblog.Com